مدینه
ساعت ٢.٣٠ دقیقه بامداد جمعه هواپیما نشست و بر خاک وطن عزیزم فرود اومدیم. بهترین سفر توی این ٢٥ سال عمرم بود درست مثل یه رویا یه رویای شیرین..... ١٨ ام ساعت ١٢ ظهر مامانینا اومدن دنبالمون و ما رو بردن فرودگاه که با ٣ ٤ ساعت تاخیر پروازمون ساعت ٥ بعد ظهر حرکت کرد توی نماز خونه ی فرودگاه به مادر جاریه کوچیکم برای خداحافظی و حلالیت طلبیدن زنگ زدم بهم گفت که به نیت آروم تر شدن دخترت تو سفر حدیث کسا بخون منم سریع یه مفاتیح اونجا پیدا کردم در لحظات آخر تند و تند حدیث کسا خوندم خوندن حدیث کسا همانا و گذاشتن فاطمه یکتا روی منوی سایلنت همانا یعنی تا آخر سفر این بچه چنان آروم و خوش اخلاق بود که برای من هم که مادرش بودم خییییییییییییلی...